Abstract

بررسی علل و عوامل اثرگذار بر افزایش مخارج دولت یکی از موضوعات اساسی مالیه عمومی است. در این زمینه تئوری‌های بسیاری مطرح شده‌اند و به لحاظ تجربی در کشورهای مختلف مورد آزمون قرار گرفته‌اند. یکی از این تئوری‌ها، تئوری توهّم مالی است که افزایش مخارج دولت را به عدم ادراک صحیح شهروندان نسبت به متغیرهای مالی ارتباط می‌دهد. منابع ایجاد توهّم مالی معمولاً با پنج فرضیه اصلی توضیح داده می‌شود. یکی از این فرضیات، فرضیه پیچیدگی ساختار درآمد دولت است. بر اساس فرضیه پیچیدگی ساختار درآمد دولت، پیچیده‌‌ شدن سیستم درآمدی باعث می‌شود که شهروندان نتوانند قیمت مالیاتی کالاهای عمومی را به درستی تعیین کنند و این موضوع موجب کم ‌برآورد کردن بار مالیاتی برنامه‌های عمومی شده و در نتیجه باعث افزایش مخارج بخش عمومی می‌شود. در این پژوهش فرضیه پیچیدگی ساختار درآمد دولت در اقتصاد ایران در سال‌های 1394 - 1360 مورد آزمون قرار گرفت. به این منظور یک مدل تجربی با توجه به شرایط اقتصاد ایران تصریح شد. مدل تصریح شده با استفاده از روش‌های خودتوضیح برداری باوقفه‌های توزیعی (ARDL) و مدل تصحیح خطا (ECM) برآورد شد. بر طبق یافته‌های پژوهش، در اقتصاد ایران مؤدیان مالیاتی دچار توهّم مالی پیچیدگی ساختار مالیات نیستند و نیز توهّم مالی ناشی از ناملموس بودن مالیات‌ها مورد تأیید تجربی قرار نمی‌گیرد. همچنین نتایج نشان می‌دهد که افراد جامعه به علّت وجود درآمد نفتی در اقتصاد ایران تقاضای بیشتری برای مخارج دولت دارند و پیچیدگی سیستم مالیات علّت افزایش تقاضای مخارج عمومی در اقتصاد ایران نیست.

Full Text
Published version (Free)

Talk to us

Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have

Schedule a call