Abstract
در دنیای امروز، تمایز روشنگری بین دین مثبت و طبیعی یک نقطه عزیمت مفید برای تفکر در مورد رابطه بین دین و حقوق بشر را فراهم میکند. مطابق عقلگرایی قرن هجدهم، دین طبیعی به سادهترین شکل از آن عقاید تشکیل شده است که عقل میتواند بدون تناقض آن را بپذیرد؛ مانند وجود خدا و جاودانگی روح (ولتر). در حالی که مذاهب مثبت صرفا گروهی از نهادهای انشعاب یافته، عقاید تعصبآمیز، مراسم و عقاید مختلف هستند که انسانها در طول تاریخ برای خود ایجاد کردهاند. در دین طبیعی، هوشیاری الوهیت را در درون خود مییابد و در نتیجه در قبال قوانینی که میسازد و پیروی میکند، مسئول است. در دین مثبت، خدا دستورات خود را از خارج اعمال میکند. هرچند با وجود اختلاف آنها، هر دو نوع دین برای فهماندن ادعاهای خود به همان مفهوم موقت متکی هستند: آنها زمان را به عنوان یک دنباله خطی خالص (T1، T2، T3، و غیره) تصور میکنند که به شکل سه جانبه گذشته، حال و آینده تقسیم میشود. از نظر دین مثبت این ساختار از موجودیت یک گذشته به خوبی شکل گرفته که مقدمات مقدس شمردن احترام به حقوق بشر برای اولین بار برای یک بنیان مقدس آشکار شد. پیشینه این زمان گذشته، که در قالب نوشتار مقدس است تبدیل به یک ابزار با ثبات میشود که چنین فکر میشود برای زمینه سازی هرگونه اقدام بعدی که قصد دارد عادل باشد لازم و ضروری است. گرچه دین طبیعی، به نوبه خود، سعی دارد از جزم گرایی از طریق مجاز شمردن دلایل عملی برای استنباط عمل درست از درون قوانین اخلاقی که خداوند مقرر داشته است، اجتناب کند. مفهوم دقیق استنباط به طور کلی مستلزم همان ساختار سه جانبه زمان است: پس به این معنا است که افراد عاقل میتوانند قانون را برای خودشان فقط در زمان گذشته وضع کنند، حتی اگر در گذشته بسیار نزدیک باشد، همواره باید (و از این رو از پیش مجوز) بر حق بودن کاری درست، عمل کند. طبق دین مثبت، خداوند قوانین اخلاقی را به مردم میدهد؛ طبق دین طبیعی، خداوند به آنها دلیل میدهد که اجازه داشته باشند قوانین اخلاقی معتبری را برای خودشان تهیه کنند. تفاوت بین تاریخ نگاری و زمان تاریخی مطابق با تفاوتهای فرومایگی و آزادی، اندیشه و عمل و تعیین و عدم تعیین است. زمان خطی با ارائه بستر مناسب برای حقوق بشر سعی در آشتی عقل و تاریخ دارد. اما همانطور که گوته میگوید، در ابتدا این عمل بود نه کلمه. اتخاذ یک زمان واحد به عنوان تاریخ تدارک ذاتی قانونی ساختن بیاساس حقوق بشر است، اما همانطور که کانت میگوید شهودهای بدون مفاهیم کور هستند. این مقاله تضاد غنی این دو حالت زمانی را روشن میکند و در مورد اهمیت آنها برای وظیفه تفکر در مورد رابطه دین و حقوق بشر تأمل میکند.
Talk to us
Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have
Disclaimer: All third-party content on this website/platform is and will remain the property of their respective owners and is provided on "as is" basis without any warranties, express or implied. Use of third-party content does not indicate any affiliation, sponsorship with or endorsement by them. Any references to third-party content is to identify the corresponding services and shall be considered fair use under The CopyrightLaw.