Abstract
الگوی مکانی و پراکندگی روشنههای ایجادشده در جنگلهای طبیعی، یکی از موارد مهمی هستند که میتوانند در ارزیابی کیفیت آینده این بومسازگانها بهکار برده شوند. در این راستا، پژوهش پیشرو در قطعه شاهد سری سه در گلندرود شهرستان نور با هدف معرفی الگوی مکانی روشنههای طبیعی در جنگلهای آمیخته راش (Fagus orientalis Lipsky) انجام شد. برمبنای آماربرداری صددرصد، مرکز روشنههای موجود در منطقه مورد مطالعه با استفاده از دستگاه موقعیتیاب ثبت شد. همچنین، سطح هر روشنه با استفاده از روش شعاعی اندازهگیری شد. تحلیلهای آماری با کاربرد فرم اصلاحشده تابع K رایپلی در قالب تابع L و نیز تابع تکمتغیره همبستگی نشاندار انجام گرفت. از آزمون مونتکارلو بهمنظور بررسی معنیداری تفاوت الگوهای مشاهدهشده نسبت به الگوی تصادفی بهعنوان فرض صفر استفاده شد. نتایج نشان داد که روشنههای با مساحتهای کوچک (کمتر از دو آر) و متوسط (دو تا پنج آر) بهترتیب 32 و 49 درصد از فراوانی روشنهها را در منطقه مورد مطالعه بهخود اختصاص دادند. پراکنش روشنههای کوچک فقط در شعاع 14 تا 20 متری از نوع کپهای (تجمعی) بود. بهغیراز این مورد، روشنهها در همه طبقههای سطحی، پراکنش کاملا تصادفی داشتند. با احتساب تمام طبقههای سطحی، الگوی مکانی روشنهها در جنگل مورد مطالعه بهصورت کپهای بهدست آمد. نتایج تحلیل تابع همبستگی نشاندار و شاخصه همبستگی تراکم بهترتیب نشان دادند که استقرار و تعداد انواع طبقههای سطحی روشنه در هر کپه بهصورت تصادفی و مستقل از یکدیگر هستند. با استناد به وضعیت و نحوه چیدمان روشنهها در این پژوهش میتوان بهازای شعاع 40 متر، موزاییکهایی را در جنگل مورد مطالعه تفکیک کرد که شامل یک یا چند توده با سنین مختلف و در مراحل مختلف تحولی باشند. از این موزاییکها میتوان بهعنوان یکی از شاخصههای سطح مبنا برای اجرای روند بهینه مدیریتی استفاده کرد.
Paper version not known (Free)
Published Version
Talk to us
Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have