مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر قدرت زنان در خانواده نوشته شده، بدین منظور دادههای پیمایش ملی خانواده در سال 1398، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق، شامل افراد بالای 15 سال خانوارهای ساکن مناطق شهری کل کشور است. یافتههای تحقیق نشان میدهد اگرچه توزیع قدرت و تصمیمگیری در خانوادههای ایرانی به سمت مردان متمایل است اما نوع نگرش زنان به مسئله توزیع قدرت نیز نشان از پذیرش آنان نسبت به این مسئله دارد. علاوه بر این یافتههای این پژوهش نشان داد افزایش سطح تحصیلات زنان و مردان، اشتغال زنان و همچنین گسترش روابط و اطلاعات آنان، منجر به توزیع قدرت عادلانه در خانواده میشود. اما نکته مهم در این تحقیق برخلاف نظریه «منابع» ـ که دسترسی به منابع اقتصادی را مهم میپنداشت ـ صرفاً درآمد زنان، تأثیری در قدرت تصمیمگیری آنان در درون خانواده ندارد، بلکه ممکن است کار بیرون از خانواده به لحاظ روانی و افزایش مهارتهای دیگر، زنان را توانمند سازد و یا آنان را نسبت به حقوقشان در درون خانواده آگاهتر نماید، که این مسائل در بالا بردن قدرت تصمیمگیری آنان در درون خانواده مؤثر خواهد بود.