Abstract
در سال 1949، جوزف کمبل (1987-1904) اسطورهشناس امریکایی، در کتاب قهرمان هزار چهره دیدگاه خود را دربارۀ اسطورۀ یگانه طرح میکند: قهرمان به زندگی روزمره و روزمرگی زندگی پشت میکند؛ سفری مخاطرهآمیز را به جان پذیرا میشود؛ به مقابله با موجودات متخاصم و نیروهای بازدارنده میپردازد؛ بر آنها فایق میآید و سرانجام در بازگشت، فضل و برکتی را که رهآورد این سفر خطیر است، به یارانش ارزانی میدارد. در این الگو، کمبل به شیوۀ رایج ساختارگرایان، در پی ارائۀ نمایهای بنیادین برای کهنالگوی سفر قهرمان است. به همین منظور، شواهد متعددی را از داستانهای اقوام و ملل مختلف فراهم میآورد و طرحی جامع را در این زمینه پیشنهاد میکند. در مطالعۀ حاضر، رابطۀ بین دو حوزۀ معین در نقد کهنالگویی – تصاویر ازلی و کهنالگوی سفر قهرمان - در روایت داستان هفتخان رستم از شاهنامۀ فردوسی بررسی شده و در پایان مزایا و کاستیهای این الگو نقد شده است.
Talk to us
Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have