Abstract

هدف: هدف این پژوهش تبیین نقش ساختار مالکیت در فرایند تصمیم‌گیری استراتژیک هیئت‌مدیره در محیط نهادی ایران به‎عنوان کشوری در حال توسعه است. رویکرد این پژوهش، رویکرد رفتاری است، نه نظریه نمایندگی که تئوری غالب در پژوهش‎های حاکمیت شرکتی است. روش: استراتژی این پژوهش، بررسی چندموردی با رویکرد نظریه‎پردازی استفهامی است. پس از بررسی ساختار مالکیت بانک‌های ایرانی، چهار بانک با ساختارهای مالکیت متفاوت انتخاب و با مدیران عامل، اعضای هیئت‎مدیره، معاونان و مدیران مرتبط آنها، 34 مصاحبه نیمه‌ساخت‌یافته انجام گرفت. داده‌ها پس از کدگذاری نظام‎مند مصاحبه‎ها و بر اساس فرایند نظریه‌پردازی هشت‌مرحله‌ای آیزنهارد، شامل مراحل تحلیل درون‌موردی، تحلیل بین موردی و با رفت‎‌وبرگشت مکرر به ادبیات پژوهش تحلیل و در نهایت، شش گزاره پیشنهادی ارائه شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که تمرکز مالکیت با بر‌هم زدن توازن قدرت و اختلاط مالکیت نیز با تأثیر مخرب بر توازن اعتماد و جو احساسی و توازن تضاد شناختی، اثربخشی تصمیم‌گیری استراتژیک را کاهش می‌دهند. همچنین، نهادهای نظارتی می‌توانند رابطه منفی بین تمرکز مالکیت و توازن قدرت را تعدیل کنند. نتیجه‌گیری: برخلاف پژوهش‏های پیشین که به‌طور عمده مبتنی بر نظریه نمایندگی بوده و تمرکز مالکیت و وجود سهام‎داران عمده را عامل مثبتی در حاکمیت شرکتی بنگاه‌ها می‌دانند، در این پژوهش که با رویکرد رفتاری انجام شد، مشاهده شد که هم تمرکز و هم اختلاط مالکیت موجب کاهش اثربخشی تصمیم‌گیری استراتژیک هیئت‎مدیره‌ها می‌شوند. به‎دلیل اهمیت صنعت بانکداری در اقتصاد ایران و با توجه به نقش تعدیلگر نهادهای نظارتی بر این تأثیر منفی، تقویت نهادهای نظارتی، تقویت آیین‌نامه‌های کنترلی بر رفتار سهام‎داران عمده و جلوگیری از ورود نهادهای عمومی غیردولتی به اقتصاد پیشنهاد می‌شود.

Full Text
Published version (Free)

Talk to us

Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have

Schedule a call