Abstract

کنش روایتگری و کانون روایت یکی از مباحث مهمی است که در دهه‌های اخیر مورد توجه روایت‌شناسان مختلف قرار گرفته است. از آن جمله «ژرار ژنت» نظریه‌پرداز معروف فرانسوی می­باشد که به ارائة طرحی کامل و جامع جهت بررسی متون روایی پرداخته است. وی در نظریة خود به جایگاه راوی در روایت و چگونگی مورد مشاهده و ارزیابی واقع­شدن افراد و وقایع داستانی می‌پردازد. به عبارتی تمرکز ژنت بر تمایز میان دیدن وگفتن در روایت است، مسأله‌ای که در زاویة دید نادیده گرفته شده؛ از این­رو نوشتار حاضر درنظردارد با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی ، رمان بطلة کربلاء نوشته عایشه عبدالرحمن را بر اساس نظریة کانونی‌سازی ژنت بررسی کند. هدف این پژوهش سنجش میزان بهره‌مندی داستان از اصول روایی و شیوه‌های مختلف کانونی‌سازی جهت انتقال افکار و اندیشه‌های نویسنده و ارائة فضایی واقعی و ملموس از واقعة عاشوراست. نتایج به دست­آمده حاکی از آن است که نویسنده با بهر‌ه‌گیری از راوی دانای کل و دیگر کانونی‌سازی‌ها به شکل ترکیبی در ارائة روایتی زنده و پویا و متناسب با محتوای واقع‌گرایانة آن موفق بوده است.

Talk to us

Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have

Schedule a call

Disclaimer: All third-party content on this website/platform is and will remain the property of their respective owners and is provided on "as is" basis without any warranties, express or implied. Use of third-party content does not indicate any affiliation, sponsorship with or endorsement by them. Any references to third-party content is to identify the corresponding services and shall be considered fair use under The CopyrightLaw.