Abstract
کهن الگوهاصورت های ازلی مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه جمعی افراد بشر هستندکه در هردوره ای به صورت عقاید رایج آن دوره خود را نشان می دهند و نگرش آنها می تواند شناخت ما را در مورد جریانهای عمیق فرهنگی،ادبی و مذهبی در دورههای تاریخی افزایش دهد. یونگ در آثار خود از کهن الگوهای متعددی نام می برد و هر یک از آنها را به تنهایی و در پیوند کلی با هم در شمارپرمعناترین تجلیات ناخوداگاه جمعی به شمار می آورد. در این مقاله کهن الگوهایی یونگ در قالب داستانی ازدفتر دوم مثنوی)بیدار کردن ابلیس معاویه را خیز وقت نماز است) تحلیل گردیده در این پژوهش با دید مکتـب روانکـاوی یونـگ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری مولانا نگریسته شده و مشخص شد که این دسته از کهن الگوها تأثیربسزایی بر ذهن و زبان این شاعر داشته اند. همچنین تأثیر کهن الگوهایی نظیر عشق، مرگ،تولد دوباره، قهرمان، و ... که همواره ذهن بشر را به خودمشغول کردهاند، در شعرمولانا بررسی شده است.داستان بیدارکردن ابلیس معاویه در سه بخش شخصیت،نماد،موقعیت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
Talk to us
Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have
Similar Papers
Disclaimer: All third-party content on this website/platform is and will remain the property of their respective owners and is provided on "as is" basis without any warranties, express or implied. Use of third-party content does not indicate any affiliation, sponsorship with or endorsement by them. Any references to third-party content is to identify the corresponding services and shall be considered fair use under The CopyrightLaw.