Abstract
ولفگانگ آیزر، متفکر آلمانی، در نیمۀ دوم قرن بیستم نظریه ای را برای خوانش متن ادبی بسط داد که آفاق تازه ای را در ادراک متون ادبی ایجاد کرد. آیزر با تغییر کانون توجه مطالعات ادبی از نویسنده به خواننده، نخست به شیوه های قرائت متن پرداخت و آنگاه با گسترش بررسی هایش حوزۀ مطالعات ادبی را فراتر از مرزهای معهود برد و مفهومی به نام «انسان شناسی ادبی» را پدید آورد. مقالۀ حاضر با تکیه بر سازههای اصلی تفکر آیزر میکوشد تصویری از کلیت این تفکر ارائه کند.
Talk to us
Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have