Abstract

پیشینۀ چالش مفاهیم مدرن سیاسی با مفاهیم سنتی، به عصر سید جمال‌الدین اسدآبادی و به او می‌رسد. پس از او نیز انسان ایرانی معاصر، متحیر از این واقعه، در دوراهی روی‌آوری به این «مفاهیم مدرن» یا آن «مفاهیم سنتی» قرار گرفت و به همین دلیل در حل دوگانگی حاکمیت مفاهیم مدرن و سنتی بر حیات سیاسی خود، به‌ویژه در عرصۀ دو مفهوم کلیدی «حکومت» و «خلافت» ناتوان مانده بود. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤال است که در این میان، انسان این عصر چه باید می کرد؟ تلاش برای نشان دادن فرایند دستیابی به راه حلی در این زمینه، از جمله مسائلی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده و چگونگی روش بومی‌سازی عالمی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی مورد بررسی قرار گرفته است. تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال، مقالۀ حاضر را به گزینش چند مفهوم مدرن و بررسی آن در دستگاه معنایی سید جمال، ذیل دو مفهوم کلیدی حکومت و خلافت کشانده است. دستاورد این بررسی نشان می‌دهد که روش بومی‌سازی سید جمال، بر تحمیل معانی سنتی بر مفاهیم مدرن سیاسی یا تحمیل سنت شرقی بر مدنیت غربی (سنت‌خواهی مقتدرانه) استوار است.

Talk to us

Join us for a 30 min session where you can share your feedback and ask us any queries you have

Schedule a call

Disclaimer: All third-party content on this website/platform is and will remain the property of their respective owners and is provided on "as is" basis without any warranties, express or implied. Use of third-party content does not indicate any affiliation, sponsorship with or endorsement by them. Any references to third-party content is to identify the corresponding services and shall be considered fair use under The CopyrightLaw.