Year
Publisher
Journal
1
Institution
Institution Country
Publication Type
Field Of Study
Topics
Open Access
Language
Filter 1
Year
Publisher
Journal
1
Institution
Institution Country
Publication Type
Field Of Study
Topics
Open Access
Language
Filter 1
Export
Sort by: Relevance
Socialist reflection on Mazandaran culture, customs from the point of view of Italian tourist Pietro Delavalle

Abstract Tourists are ambassadors of nations in the field of pre-modern culture and civilization. By traveling to unknown directions and invisible shores, regardless of their intentions, they have eased the difficulty and suffering of travel to a sociological and ontological point of view. A large part of our knowledge in the field of history and societies is the result of searches, observations and reports that have been left by tourists in the form of travelogues, such as the travelogues of Nasser Khosrow, Ibn Battuta, Klavikho and Delawala, each of which is appropriate. It is the basis of our awareness and knowledge of the quality of distant societies in the history and middle of Islamic civilization. With the coming to power of the Safavid dynasty, the number of tourists and travelogues increased, as the travelogues of Delavaleh, Chardin, Tavernier, etc. are among the most important sources of this period. Meanwhile, Pietro Delavalle, an Italian tourist, is one of the most famous Western tourists who entered the court of Shah Abbas Safavid with political intentions at the beginning of the seventeenth century, and after living in Iran for many years, next to the court and in direct contact with the people. , Portrayed a considerable volume of his observations and perceptions of Iranian culture and traditions with a sociological approach. This article tries to document and analyze parts of the sociological and ethnographic observations and judgments of this Italian tourist about Iranian customs based on his stay in Mazandaran.

Read full abstract
Attempts Made by Fath-Ali Shah Qajar’s Princes for Crowning (Case Study: Hossein Ali Mirza, Farmanfarma)

Abstract By applying the policy of appointing his children to states and provincial governments, while expanding his dynasty power throughout Iranian lands, Fath-Ali Shah Qajar created an intense competitive atmosphere among the Qajar ruling princes. The competitions among the three powerful and power-seeking princes of Fath Ali Shah (born in 1203 AH / 1789 AD), i.e. Mohammad Ali Mirza, Abbas Mirza, and Hossein Ali Mirza - were more pronounced. Hossein Ali Mirza was appointed as the governor of Fars and southern regions of Iran under the name of Farmanfarma, ruling in the area until the kingdom of Mohammad Shah. His establishment in Fars led him to be influenced by the ancient kings and Muslim rulers of Fars. During this affectedness of Shiraz court, he took the royal glamorousness and grandeur, and the princes ruling Fars thought of ruling the whole Iranian lands. Until the second period of the Russo-Persian War, Hossein Ali Mirza had always obeyed the central government and demonstrated this citizenship by constantly sending taxes to Tehran. But since then, when the authority of the Shah and Abbas Mirza, the Crown Prince, collapsed, his centrifugal policies increased. He disobeyed the central government by expulsion of Nouri family which was affiliated to the Tehran court, and not paying taxes regularly. After the death of Abbasmirza, Hossein Ali Mirza rose to the position of crown prince against Mohammad Mirza and intensified the competition after the death of Fath Ali Shah, declaring himself the official king of Iran in Shiraz. In spite of the support of the Russian and British governments over the reign of Mohammad Shah and the internal disputes of Fars, Hossein Ali Mirza was defeated by his crowned nephew, Mohammad Shah and surrendered. Via a descriptive-analytical approach, the present study aims to present Hussein Ali Mirza's political-military achievements in Fars to examine his position and role in the early Qajar succession competitions.

Read full abstract
کارکردهای اعتقاد به امامزاده ها در ایران عصر ناصری(1264-1313ه.ق).

امام­زاده­ها به عنوان یکی ازنمادهای هویت بخش شیعی، درپیوند با معتقدات مذهبی و فرهنگی، به­ ویژه ازدوره صفوی یکی از اجزای لاینفک جامعه ایرانی-اسلامی به شمار رفته­اند. دراین میان، عهد ناصری بنا به دلائلی چون تاثیر ثبات نسبی اوضاع سیاسی ،اهتمام حکومت وقشرهای مختلف مردم به ساخت و تعمیر بنای مزار امام­زادگان و نیز گسترش روزافزون امر زیارت، از اهمیت زیادی برخوردار است. کثرت بقاع امام زادگان و توجه اقشار مختلف جامعه به آنها، پرسش­های اساسی را در مورد جایگاه و نیزکارکردهای­های آنان مطرح می­سازد. براین اساس، پژوهش پیش رو کوشش کرده با جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه­ای و نقد وبررسی آنها، به پرسش های تحقیق از زوایای مختلف پاسخ دهد. درنهایت، یافته­های تحقیق ضمن آنکه بیانگر کارکردهای گوناگون امام­زاده ها در زمینه های مختلف اعتقادی ،سیاسی ،اجتماعی و غیره­است برخی از ابعاد فلسفه وجودی آنها را نیز نشان می دهند.

Read full abstract
بازتاب و مقایسه وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان در متون راحه-الصدور، چهارمقاله و فارسنامه

زندگی اجتماعی ایرانیان در چهار مقولة سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل بررسی و تعمق است. در بسیاری از متون نظم و نثر کهن، ابواب مختلف زندگی ایرانیان بازتاب داده­شده که با بررسی آنها می­توان تطورات تاریخی زندگی اجتماعی مردم این سرزمین را ترسیم کرد. این جستار به­روش توصیفی – تحلیلی، به بررسی مقایسه­ای وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان در سه متن مهم عصر سلجوقی؛ راحه­الصدور و آیه­السرور راوندی، چهارمقاله نظامی عروضی و فارسنامه ابن­البلخی پرداخته و در صدد پاسخی به این پرسش است که متون مزبور چه گستره­ای از مقولات مرتبط­به وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان را دربرمی­گیرند؟ نتیجة حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که در هر سه اثر، به مقولات فرهنگی پرداخته شده­است، اما در مقایسه، متن کتاب راحه­الصدور، بیشترین وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان، را به­تصویر کشیده­است.

Read full abstract
نظم کیهانی و نسبت آن با عدالت در اندیشه سیاسی ساسانیان (مطالعه موردی نامه تنسر)

نظم و عدالت از مهمترین مفاهیم اندیشه سیاسی است که ریشه در جهان بینی هر ملت و حکومت دارد.بر همین اساس اندیشه ساسانیان و تنسر، متأثر از دین و دیدگاه ایشان به کیهان است. نظمی کیهانی، غایتمند و قائم محور که آیینه آن در زمین، سیستم رئیس محوری می شود که شاه آرمانی، سلسله مراتب اجتماعی و قانون ازلی به نام اشه، ارکان آن هستند و موجد نظم و عدالت. بنابراین در این مقاله سوأل این است که نظم کیهانی حاکم بر نامه تنسر چه ارتباطی با عدالت برقرار می کند؟ و فرضیه مقاله هم این است که در بررسی هستی شناسانه نامه تنسر با توجه به هرم هستی، مؤلفه هایی چون شاه فرهمند، دین رسمی تحت نظر شاه، اندیشه طبقاتی و قانون ازلی موجد نظم هستند و عدالتی می سازند که در آن هر کس و هر چیز بر اساس استعدادش در جای خود با وظیفه ای خاص در کمال خرسندی برای محقق شدن غایت دنیا یعنی پیروزی خیر بر شر فعالیت می کنند.روﺷﻰ ﻛـﻪ در این مقاله با استناد بر نامه تنسر از آن اﺳـﺘﻔـﺎده ﺷﺪه، روش هرمنوتیک ترکیبی متن محور– زمینه محور اسکینراﺳـﺖ.با ارائه مدل بسیار کوچکی تلاش کرده ایم تا نشان دهیم که اندیشه تنسر را همزمان باید در دو سطح متن و زمینه به فهم درآورد.نشان دادیم اندیشه تنسر مانند هر متفکر دیگری در درون دوران و زمانه خودش است . اندیشه متحول کننده ای که هنجار مرسوم قبلی که همانا تکثرگرایی و عدم تمرکز بود را به هنجار مرسوم متمرکز، منظم و مقدس تغییر داد و عدالتی شکل گرفت بر اساس اشه، که نتیجه چندین دهه تحقیق و فعالیت فکری او بوده و از آبشخورهای زیادی مانند دین، فلسفه، حکمت و سنت بهره برده است که اثرش تا به امروز ماندگار است.

Read full abstract
Look at Abbas Zaryab Khoyi's Understanding of Iranian Culture

فرهنگ و مسائل مربوط به آن همواره یکی از مهم‌ترین بحث‌ها و دغدغه‌های اندیشه‌ورزان ایرانی بوده‌است. در برخی برهه‌های تاریخی، بنا به ضرورت وقایع متحدثه این توجه ضروری‌تر شده‌است. اوایل دوره‌ی قاجار به بعد یکی از این برهه‌ها می باشد که حوادث داخلی و بین‌المللی منجر به تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فراوانی شد. این تحولات، واکنش‌های متفاوتی را در میان نخبگان ایرانی برانگیخت و موجب تولید میراث سترگی از آثار فرهنگی و هویتی شد. بخشی از این میراث به ویژه در عصر پهلوی به نقد دین پرداخت که هدفش زدودن آن از پیکره فرهنگ و هویت ایرانی بود. استدلال پدیدآورندگان این آثار این بود که مقوله-ی دین سبب عقب‌ماندگی و مانع ترقی شده است. در مقابل، چندین سال بعد نگاهی واقع بینانه‌تر به عناصر این پیکره در میان روشنفکران و ادیبان شکل گرفت. اما تاکنون نوع نگرش ادبا به فرهنگ و مسائل آن مورد تحقیق جدی قرار نگرفته‌است. از این‌رو، این پژوهش درصدد است دیدگاه عباس زریاب خویی(م.1373ش) را به عنوان یک نماینده‌ی شاخص از این گروه نسبت به مقوله‌ی فرهنگ، اجزا و معضلات آن مورد کنکاش قرار دهد. شناخت زاویه‌دید زریاب، هم به فهم ابعاد گسترده‌تری از تفکر نخبگان ادبی و هم فضای اندیشگانی عصر پهلوی دوم و اوایل انقلاب یاری می‌رساند. نتایج نشان می‌دهد رویکرد زریاب به مقوله‌ی فرهنگ، رویکردی ایرانی-اسلامی می باشد که در تضاد با نگاه ناسیونالیست‌های رمانتیک است. اجزای فرهنگ در نگاه وی ملیت، زبان و ادب فارسی، تاریخ و از همه مهم‌تر دین و باورها را شامل می‌شود

Read full abstract
Representation of the Sasanid Ardeshir's Advices in Qabous-Nameh (Based on three parts of of Pragmatic wisdom

The Sasanid Ardeshir's Advices were so valuable in terms of training that besides much usage and application in Sasanid period, they were considered as a prism for commanders and a rich source for literature and ethic authors in Islamic period. Qabous-nameh is considered of written advices in fifth Hijri century. Various training subjects of Qabous-nameh represent that Unsur al-Maʿāli has utilized numerous sources in writing it; therefore, it needs to be surveyed to retrieve the Sasanid Ardeshir's Advicesin the work. The importance of retrieving Ardeshir's advices in Qabous-nameh, is to express the process which the mottos of Sasanid period mixed with Islamic Learnings in lslamic primary centuries about training matters and were made some works under the situations that they were used to educate children and teens until recent centuries. According to the process, this question is proposed how and where Ardeshir's advices have been used in Qabous-nameh? In this writing, Ardeshir's advices have been specified based on three parts of practical motto in Qabous-nameh. The article has been written historically by analyzing and comparing Ardeshir's advices and available mottos in Qabous-nameh. The surveys show that the Sasanid Ardeshir's Advicesinclude much part of Qabous-nameh content. Of course, it has also been used Islamic teachings, Unsur al-Maʿāli experiences and other advices of ancient Iranians in writing Qabous-nameh

Read full abstract